کد مطلب:28627 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

ماجرای آبِ صومعه












2432. الفتوح:علی علیه السلام دو روز در شهر انبار بماند. روز سوم، سپاه را در بیابانی هموار [ و بی آب و علف ]حركت داد. آنان تشنه شدند و به آب نیازشان افتاد. آن جا راهبی در صومعه ای زندگی می كرد. علی علیه السلام به وی نزدیك شد و او را ندا داد. راهب پدیدار شد. علی علیه السلام به او گفت:«آیا در نزدیكی خویش، آبی سراغ داری كه از آن بیاشامیم؟».

گفت:آبی نمی شناسم. برای ما، از حدود دو فرسخ آن سوتر، آب آورده می شود.

علی علیه السلام وی را ترك گفت و به نقطه ای از زمین روی كرد و گردِ آن چرخید. سپس به گوشه ای از آن اشاره كرد و گفت:«این جا را حفر كنید».

پس اندكی كندند و به صخره ای زرد رنگ برخوردند، گویی كه از طلا پوشیده شده بود؛ سنگی همچون سنگ آسیاب كه نیروی صد تَن برای جا به جا كردنش بایسته بود.

علی علیه السلام گفت:«سنگ را برگردانید! آب زیر آن است».

افراد، پیرامون سنگ گِرد آمدند و [ هر چه كوشیدند] نتوانستند آن را برگردانند.

پس علی علیه السلام از اسب خویش فرود آمد، به صخره نزدیك شد، به گونه ای كه هیچ صدایی شنیده نشد، زیر لب چیزی گفت، سپس به صخره نزدیك[ تر] شد و گفت:«بسم اللَّه!». آن گاه، آن را حركت داد و از جای برداشته، در گوشه ای افكند.

در این هنگام، آبی از زمین جوشید كه افراد [ تا آن روز] گواراتر، زلال تر و خُنك تر از آن ندیده بودند. پس در مردم ندا داد:«به سوی آب آیید!».

پس افراد فرود آمدند و نوشیدند و به ستوران خویش نوشاندند و آبدان هاشان را پُر كردند و هر چه خواستند، با خود برداشتند. آن گاه، علی علیه السلام صخره را بلند كرد و همانند بار پیش، زیر لب چیزی گفت و آن را به جای خود بازگرداند.

پس روانه شد تا بر كناره آبی كه قصد كرده بودند، فرود آمد؛ آبی كه دیگرگون بود. پس علی علیه السلام به یارانش گفت:«آیا در شما كسی هست كه جای آن آب را كه بر آن برگذشتیم، بداند؟».

گفتند:آری، ای امیر مؤمنان!

گفت:«پس به سوی آن روان شوید».

سپس افراد [ رفتند و] در جستجوی مكان صخره برآمدند و آن را نیافتند. نزد راهب رفتند و بانگ زدند:ای راهب! وی پدیدار شد. گفتند:كجاست آبی كه نزدیك صومعه تو قرار دارد؟

راهب گفت:نزدیك من هیچ آبی نیست.

گفتند:هست! ما خود از آن نوشیدیم؛ هم ما و هم امیرمان كه آب را برایمان برآورد، و ما از آن نوشیدیم.

راهب گفت:به خدا سوگند، این صومعه، جز با همان آب، بنا نشده است. من از فلان سال كه در این صومعه بوده ام، مكان این آب را ندانسته ام. و آن، چشمه ای است به نام «راحوما» كه جز پیامبر یا جانشین پیامبر، كسی نمی تواند آن را برآورَد؛ و از آن، هفتاد پیامبر و هفتاد جانشین پیامبر نوشیده اند.

پس افراد نزد علی علیه السلام بازگشتند و او را از این ماجرا خبر دادند. وی سكوت كرد و هیچ نگفت.[1].

2433. الإرشاد - در بیان ماجرای تشنگی یاران امام علیه السلام به هنگامِ روی نهادن به صِفّین و دیدارشان با راهب -:پس امام علیه السلام فرمود:«در این نقطه، زمین را بشكافید!».

گروهی از افراد، به آن مكان روی كردند و با بیل به كاویدن زمین پرداختند. پس صخره ای بزرگ و تابان بر ایشان آشكار شد. گفتند:ای امیر مؤمنان! این جا صخره ای است كه بیل ها در آن كارگر نمی افتند.

به آنان گفت:«این صخره بر آبی جای دارد و اگر از مكان خود كنار رود، آب را خواهید یافت».

پس افراد در جا به جا كردن صخره كوشیدند، گِرد آمدند و آهنگِ جا به جا نمودن آن كردند؛ امّا به این مقصود راهی نیافتند و كار بر ایشان سخت دشوار شد.

آن گاه كه امام علیه السلام دید آنان گِرد آمده، كوشش خویش را در جا به جایی صخره به كار گرفته اند و كار بر ایشان چنان دشوار شده، پای از ركاب بیرون نهاد تا بر زمین فرود آمد، سپس آستین بالا زد، انگشتانش را زیر گوشه ای از صخره برد و آن را حركت داد. آن گاه، با دستش آن را بركَند و چندین قدم آن سوتر پرتاب كرد.

وقتی صخره جا به جا شد، روشنایِ آب نزدشان نمودار گشت. به آن روی آوردند و از آن نوشیدند. آن آب گواراترین، خنك ترین و زلال ترین آبی بود كه در سفر[ های] خویش نوشیده بودند.

به ایشان گفت:«توشه برگیرید و سیراب شوید».

پس چنین كردند. آن گاه، امام علیه السلام نزدیك صخره شد، آن را با دست برگرفت و بر همان جای كه بود، باز نهاد.[2].

2434. شرح نهج البلاغة - در وصفِ نیرومندی امام علیه السلام -:و اوست كه دروازه خیبر را بركنْد و گروهی از مردم گِرد آمدند تا آن را برگردانند و نتوانستند. و اوست كه [ بُتِ] هُبَل را - كه بسیار بزرگ بود - از فراز كعبه برآكنْد و بر زمین فرو افكند. و اوست كه در روزگار خلافتش صخره ای بزرگ را با دست خویش از جای كنْد - آن گاه كه همه سپاه از این كار ناتوان شدند - و از زیر آن آب برآورْد.[3].









    1. الفتوح:555/2. نیز، ر. ك:وقعة صفّین:145.
    2. الإرشاد:335/1، إعلام الوری:346/1. نیز، ر. ك:خصائص الأئمّة:50.
    3. شرح نهج البلاغة:21/1.